اگر کسى براى اصلاح و متحوّل کردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد و مشتعل نباشد، محال است بتواند جامعهاى را مشتعل سازد. یکى از صفات برجسته انبیاى الهى سوز و گداز آنها براى هدایت و سعادت انسانهاست. یکى از ناسزاهایى که قدیمىها به بعضى مىگفتند این بود: «اى بى درد!» پیداست که داشتن درد و سوز، خود یک کمال است و بى دردى یک درد بزرگ است!
خداوند در اوصاف پیامبرش مىفرماید: «حریص علیکم» او نسبت به شما سوز دارد و براى ایمان شما حرص مىخورد و در جاى دیگر خطاب به پیامبر مىفرماید: «لعلّک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین» شاید خویشتن را هلاک کنى که چرا آنها ایمان نمىآورند.
همچنین در سوره طه مىفرماید: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقى»؛ اى پیامبر! ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم که این همه خود را به زحمت بیندازى !
آرى، سوز و گداز دینى از اوصاف انبیا و اولیاست و نه تنها براى آنها که براى هر مسلمانى لازم است. یک طلبه و یک دانشجو اگر بسوزد، دانشگاه و حوزه و جامعه را مىتواند متحوّل کند.
البته سوز هم باید از روى اخلاص باشد، دکّان نباشد! هر پیرو پیامبرى باید ببیند کجاى کار معطّل مانده است، آستینها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستى و شرافت ظاهرى آن نباید نگاه کرد. کارى که بر روى زمین مانده است باید با نیّت پاک و خالص انجام داد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگام رو به رو شدن با مشکلات، اهل طرح و ابتکار و صداقت بود، در تاریخ مىخوانیم: قبایل عرب دست به دست هم داده، کعبه را تجدید بنا نمودند ولى همین که کار به نصب حجرالاسود رسید هر قبیلهاى بر دیگرى پیشى مىگرفت تا این سند افتخار به نام او ثبت شود. در این باره گفتگوها به خشونت انجامید و زمینهاى براى درگیرى پیدا شد.
شخصى گفت: به جاى درگیرى صبر مىکنیم و اولین شخصى که از درِ مسجدالحرام وارد شد او را حَکم و داور قرار مىدهیم. ناگاه دیدند که حضرت محمد صلى الله علیه و آله وارد شد، او را حکم و داور قرار دادند. پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد پارچهاى آوردند و حجرالاسود را در میان آن نهادند و از تمام قبایل افرادى گوشه پارچه را گرفته، نزدیک کعبه آوردند، سپس شخص رسولالله صلى الله علیه و آله با دستان مبارکش حجرالاسود را برداشتند و در جاى خود نصب فرمودند و به غائله خاتمه دادند.
خداوند به حضرت موسى مىفرماید: «اقم الصلوة لذکرى» براى یاد من نماز به پا دار.
نماز، ذکرى است زبانى وقلبى، با روشى مخصوص و شیوهاى ابتکارى که اعضاى بدن از موى سر تا نوک پا در آن نقش دارند. هنگام وضو، هم روى سر را مسح مىکنیم و هم روى پا را، هنگام سجده هم پیشانى بر زمین نهاده مىشود هم انگشت پا، در طول نماز هم زبان ذکر او مىگوید هم دل به یاد اوست. چشمها باید خاشع باشد، کمر در رکوع خم شود، دستها هنگام گفتن «اللَّهاکبر» بالا بیاید، گردن، صاف ودر رکوع کشیده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت یاد خدا هستند.
وقتی که رسول خدا (ص) وارد مدینه منوره شدند و پرچم اسلام را بلند کردند, شخصی به نام عبدالله ابی که یکی از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام بود بر ان حضرت حسد برد ومی خواست حضرت را به قتل برساند . عبدالله, حضرت واصحاب حضرت را به منزلش دعوت کرد وغذای مسمومی را ترتیب داد.
جبرئیل به رسول خدا (ص) خبر داد.
همینکه غذا حاضر شد رسول خدا (ص) فرمودند: یا علی دعای پر منفعت را بر این غذا بخوان . علی(ع) دعا را خواندند .
بسم الله شافی, بسم الله الکافی, بسم الله الذی لا یضر مع اسمه شیء ولا داء فی الارض ولا فی السماء وهو سمیع العلیم.
وقتی دعا خوانده شد همه غذا را خوردند وسیر شدند وضرری به انها نرسید با صحت وسلامتی برخواستند ورفتند.
وقتی که عبدالله ابی این صحنه را دیدگمان کرد اشپز فراموش کرده وسم را داخل غذا نکرده,عبدالله رفت وتمام رفقایش را جمع کرد واز غذا خوردند همه به جنهم رسیدند .